۲۵ اردیبهشت،روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
به نام خــــــــــــــــــــداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشـــــــــه برنگـــــــــذرد
این مطلب به مناسبت ۲۵ اردیبهشت ماه،روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی توسط تارنگار(وبلاگ) فرهنگ ایرانی به عمل آمده است.
امروز ۲۵ اردیبهشت ماه روز بزرگی برای ایران و فرهنگ دوستان ایرانی است.روز پاسداشت زبان کهن پارسی و بزرگداشت بزرگترین نگاهبان زبان دلربا ایرانیان،حکیم ابوالقاسم فردوسی.روزی که نشانه تجلی و تکامل زبان تاریخی ایرانیان است.روزی که همۀ فارسی زبانان باید با همدلی و یک صدا شعر زیر را بخوانند:
ای زبان فارسی، ای درّ دریای دَری / ای تو میراث نیاکان، ای زبان مادری
در تو پیدا فَرّ ما، فرهنگ ما، آیین ما / از تو برپا، رایتِ دانایی و دانشــــوری
کابل و تهران و تبریز و بخارا و خُجند / جمله، ملک توست تا بلخ و نشابور و هـــــری
جاودان زی، ای زبان دانش و فرزانگی / تا به گیتی، نور بخشد آفتاب خاوری
فارســی را پاس میداریم، زیرا گفتهاند / قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری
(غلامعلی حداد عادل)
امروز را پاس می داریم همانگونه که نیاکان ما در گذشته و نوادگان ما در آینده پاس میدارند.
حال بیایید که به مناسبت این روز فرخنده کلمات بیگانه را از زبان خود خارج،و معادل پارسی آن را وارد فرهنگ لغت خود کنیم.
- چند نمونه از معادلهای زبان فارسی در زیر:
۱.خودعکس بهجای سلفی
۲.پویانمایی بهجای انیمیشن
۳.دمابان بهجای فلاسک
۴.پاروَک بهجای اسکوتر
۵.رایانه بهجای کامپیوتر
۶.رایانه کیفی بهجای لپتاپ
۷.سنجاقی بهجای پیکسل
۸.دستآزاد بهجای هندزفری
۹.زندگینامه بهجای بیوگرافی
۱۰.رهیاب بهجای جی پی اس
۱۱.آبزینما بهجای آکواریوم
۱۲.خودروگاه بهجای پارکینگ
۱۳.ورزمان بهجای ماساژ
۱۴.خودپرداز بهجای ای تی ام
۱۵.دلفیننما بهجای دلفیناریوم
۱۶.رایانک بهجای تبلت
۱۷.نویسهنگاری بهجای تایپوگرافی
۱۸.جامِ جَم بهجای تلویزیون
۱۹.بند بهجای پاراگراف
۲۰.تارنگار بهجایوبلاگ
توجه:برای آگاهی از معادلهای فارسی دیگر می توانید از برابر یاب استفاده کنید.
زندگینامه پاسبان بزرگ زبان پارسی
بزرگترین شاعر حماسه سرای ایران است.هر چند دربارۀ سال تولد و وفات او اطلاعات دقیق و معتبری در اختیار نیست ولی از برخی شواهد موجود معلوم می شود که این حماسه سرای ماهر و پاسبان بزرگ زبان پارسی در حدود سال ۳۲۹ یا ۳۳۰ ه.ق در روستای پاژ از توابع تابران توس در خانوادهای که از دهقانان و ایرانیان اصیل عصر خویش بودهاند دیده به جهان گشود و وجود همین خاندان وطن پرست در تدوین و تنظیم اثر بزرگ وی تاثیر بزرگی داشت.
دهقانان در ایران،طبقهای در حد فاصل میان دولت و کشاورز بودند و مالیات زمینها را جمعآوری و به دولت تحویل میدادهاند.او در خانوادۀ مرفه خود فارغ از همۀ مشکلات مالی به سرودن اثر بزرگش پرداخت اما به تدریج با گذشت زمان از این ثروت او کاسته شد و در اواخر عمر خود در تنگدستی زندگی میکرده است.طوری که می گوید:حتی نمک و جو و هیزم در خانه او یافت نمی شود.
نماندم نمک سود و هیزم نه جو/نه چیزی پدید است تا جو درو
نه چون من بود خوار و برگشته بخت/به دوزخ فرستاده ناکام رفت
دو گوش و دو پای من آهو گرفت/تهی دستی و سال نیرو گرفت
انگیزه اصلی او از نگارش اثرش علاوه بر زنده ساختن ادبیات فارسی،احتمالاً تکمیل کار دقیقی بوده است زیرا دقیقی در حدود سال ۳۶۷ه.ق تا ۳۶۹ه.ق به نگارش داستانهایی از جمله داستان«بیژن و گرازان» مشغول بوده است.این شاعر بلند آوازه تصمیم گرفت ذوق و هنر آسمانی خویش را در به پایان رساندن کار دقیقی آزمایش کند و با دست یافتن به شاهنامه منثور ابو منصوری که احتمالاً آن را از شهر بخارا به دست آورده باشد.تصمیم جدی گرفت تا کتابی مفصل از داستان های تاریخ کهن ایران تدوین کند و این مربوط به حدود سال ۳۷۰هجری باید باشد که تا ۳۸۴ ادامه یافت یعنی ده سال قبل از آشنایی فردوسی با دربار سلطان محمود غزنوی و زمانی که هنوز سلطان محمود به پادشاهی نرسیده بود.
آری!این مرد بزرگ حکیم ابوالقاسم منصور بن حسن فردوسی است که با ۳۰ سال تلاش و سرودن اثر بزرگش شاهنامه ناجی زبان کهن فارسی شد.بماند که در این زمان علاوه بر تنگدستی چه بلاهایی از سوی سلطان محمود غزنوی بر سر اختلاف مذهب بر سر فردوسی آمد.
بسی رنج بردم در این سال سی/عجم زنده کردم بدین پارســــــــــــــی
آیا می دانید برای چه ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی بزرگ است؟!
استاد محمد جعفریاحقی(عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و استاد پیشکسوت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد که سالهاست نامش با شاهنامه فردوسی و شاهنامهپژوهی امروز ایران گره خورده است)در این باره می گوید:«ما در دهه ۷۰ مرکز خراسانشناسی را داشتیم و در آنجا مشغول فعالیت بودیم. در همین دوران یعنی در سال ۱۳۷۶ بود گمان میکنم که شاید برای اولین بار در شیراز برنامه بزرگداشت حافظ را برگزار کردند و در دوره اول برگزاری این همایش، دوست من آقای کمالیسروستانی از من دعوت کرد تا در این همایش شرکت کنم و من هم شرکت کردم و آن را پسندیدم؛ کار بسیار خوبی بود. در همان جلسه نخستین همایش یعنی در سال ۱۳۷۶ در شیراز من اعلام کردم که ما هم میرویم در مشهد روز بزرگداشت فردوسی را به دولت پیشنهاد میکنیم؛ مثل شما که روز بزرگداشت حافظ را پیشنهاد و همایش ملی هم برای آن برگزار کردید. وقتی از سفر شیراز برگشتم، بلافاصله آمدم و در مرکز خراسانشناسی با همکارانم آقایان دکتر محمدرضا راشدمحصل، مهدی سیدی، رجبعلی لبافخانیکی، شادروان دکتر رضا انزابینژاد و شادروان دکتر تقی وحیدیانکامیار این موضوع را مطرح کردیم و گفتیم ما هم باید برای فردوسی یک روز بزرگداشت اعلام کنیم. تا آن زمان هنوز هیچ بزرگداشتی در تقویم نبود؛ فقط حافظ روز بزرگداشت در تقویم داشت، حتی روز بزرگداشت سعدی هم هنوز در تقویم نیامده بود. من گفتم که ما باید در خراسان این کار را برای فردوسی انجام دهیم.
خیلی فکر کردیم روز بزرگداشت فردوسی چه روزی باشد. ابتدا آمدیم و گشتیم و روز بیستوپنجم اسفند را پیدا کردیم که تاریخ مشخصی در شاهنامه است؛ روز پایان سرایش شاهنامه، بهگفته خود فردوسی در این بیت: «بهپای آمد این قصه یزدگرد/ بهماه سپندارمذ روز ارد» که بهمعنی بیستوپنجم اسفند است و البته براساس تقویم یزدگردی است و سهچهار روز پس از بیستوپنجم اسفند در تقویم ما میشود و به فروردین میرسد. دیدیم که انتخاب روز بیستوپنجم اسفند یا روزی در اوایل فروردین هیچ مناسبتی ندارد و نمیتوان همایش بزرگداشت فردوسی را در آستانه نوروز یا اوایل فروردین برگزار کرد، زیرا نوروز همیشه تبوتاب خاص خود را دارد و مسافرتها بیشتر است و مسئولان هم گرفتاریهای خاصی دارند؛ بنابراین تصمیم گرفتیم که این مناسبت را کمی عقبتر ببریم و در نهایت پیشبینی کردیم که بیستوپنجم اردیبهشت برای روز بزرگداشت فردوسی روز مناسبی است؛ اردیبهشت در میانه بهار است، ماه خوبی است و پر از طروات و شادابی است، چنانکه در شاهنامه نیز طراوت و شادابی اهمیت خاصی دارد و همچنین در این ماه مدرسهها باز هستند و زمان مناسبی برای رفتن دانشآموزان به آرامگاه فردوسی است و همچنین از تب و تاب نوروز هم گذشته است.»
پایان